...دیگر می دانم از حنا بستن برگ بابونه پاییز نمی آید، پروانه می آید، ماه می آید، وقت ملایم روشن، وقت ملایم نزدیک، وقت ملایم بوسه، باران، باران بوسه و بعد که وقت ملایم یادها از یادمان نمی رود.
کاش یک لحظه باران می بارید! فقط یک لحظه! بدجوری دلم گرفته ای ابر! چرا اشک نمی ریزی؟ گفتی یاد... یاد خودم افتادم.. شکوفه ای که شکوفاییش را طوفان خاطره های گم شده با خود برد! از یادم نمی رود؟ می رود آهسته آهسته! خود من از یادم می رود! زمان بوسه نیست! و روشنای نزدیک! پاییز آمده انگاری! دلم گرفته! باران تو را به جان ابرها فرو ببار! -------------------------------------------------------- سلام داداشی. خوش اومدی به وطن! (داشته باش اینو!!!) خوب شد داداش مصطفی رو هم دیدی! من که جدیدا باهاش حرف نزدم. اگه دیدیش سلام منو برسون بهش. خانم بچه ها رو هم ببوس! :-P شاد باشی
سلام. این آمدن ها و رفتن های تکراری دیگه برام رنگی ندارن. دنیا دیگه رنگی نیس و تنها ۳ رنگ وجود داره: سیاه٬ سفید و خاکستری. باران٬ بوسه٬ روشن٬ حنا٬ پروانه و پاییز بی معنا هستن برام... معنا در این چیز ها نیست٬ حتی در یاد...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
کاش یک لحظه باران می بارید! فقط یک لحظه! بدجوری دلم گرفته ای ابر! چرا اشک نمی ریزی؟
گفتی یاد... یاد خودم افتادم.. شکوفه ای که شکوفاییش را طوفان خاطره های گم شده با خود برد!
از یادم نمی رود؟ می رود آهسته آهسته! خود من از یادم می رود! زمان بوسه نیست! و روشنای نزدیک! پاییز آمده انگاری!
دلم گرفته! باران تو را به جان ابرها فرو ببار!
--------------------------------------------------------
سلام داداشی.
خوش اومدی به وطن! (داشته باش اینو!!!)
خوب شد داداش مصطفی رو هم دیدی! من که جدیدا باهاش حرف نزدم. اگه دیدیش سلام منو برسون بهش.
خانم بچه ها رو هم ببوس! :-P
شاد باشی
درود به مهدی عزیز.
یه مدتی ازت بیخبر بودم کجایی دوست؟
خبرم کن ..یکبار شد از مشرق دیدار بیایی؟
دیوار به دیواربه دیوار بیایی؟
دیوار به دیوانگی ام خورد و فرو ریخت
تا نم نم و آهسته و هموار بیایی
در خواب زمستانی خود خانه گرفتم
تا از طرف باغ سپیدار بیایی
هی را ه، مرا طی کند و هی تو نیایی
هی من بسرایم که تو یکبار بیایی
آنقدر به تکرار بیفتم که سرانجام
از گردنه ی زخمی تکرار بیایی
یکبار شدآیا که به دیدار من مست،
با کوله ای از کوچه وبازار بیایی
آنگاه که در یورش این کومه ی تاریک
از من اثری نیست چه بسیار بیایی!
سلام.
این آمدن ها و رفتن های تکراری دیگه برام رنگی ندارن. دنیا دیگه رنگی نیس و تنها ۳ رنگ وجود داره: سیاه٬ سفید و خاکستری. باران٬ بوسه٬ روشن٬ حنا٬ پروانه و پاییز بی معنا هستن برام...
معنا در این چیز ها نیست٬ حتی در یاد...